بارالها من نمي خواهم كه در بستر بميرم
ياريم كن تا به راهت در دل سنگر بميرم
دوست دارم در ميان آتش و خون و گلوله
دور از اين كاشانه و از مادر و خواهر بميرم
دوست دارم تا شوم قرباني راه خميني
همچنان پروانه در جانم فتد آذر بميرم
دوست دارم همچو باران بر تنم خمپاره بارد
پيكرم گردد بمانند گل پرپر بميرم
دوست دارم لاله گون گردد لباس پاسداري
آخر از خون تنم با جسم از خون تر بميرم
دوست دارم تشنه لب باشم با هنگام شهادت
جرعه اي نوشم زدست ساقي كوثر بميرم
دوست دارم چهره مهدي زهرا (سلام ا... عليها) را ببينم
با تبسم بر رخ آن حجت اكبر بميرم
دوست دارم راه دين يابد ادامه
من به خون غلتان شوم همچو علي اكبر بميرم
راهی که این قافله پیمود ، تنها از عشق برمی خیزد و بانگ الرّحیل در صبح و از کربلا متجلی
می شود،به راستی این راحلان قافله نور به کدامین دعوت لبیک گفتند؟
امام عاشقان، به درستی واژه ی عشق را برای آنان معنا کرده بود و باب
شیدایی را بر مشتاقان لقای حق نشان داده بود. از این رو بود که سینه ها
سرشار از آسمان عشق شد، و قلب ها چون چشمه ی خورشید جوشید.
بسیجی مخلص شهیدشهریارکریمی
خدایاما که بسیجی نیستیم ، ولی خود گواهی که در دل
حب به بسیج و اسلام و اهل بیت رو داریم ،
پس لا اقل ما رو از دنباله روهای واقعیشان بگردان ، آمین.
شهید محمد جهان مدهنی : فرمانده گردان انبیاء(ع)
تیپ 57 حضرت ابوالفضل(ع)
(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
اگر من شهید شدم .. بر مزارم گریه نکنید اگر اشکی برای من می ریزید
برای اسلام باشد و اگر اسیر شدم انتظار امدن یک اسیر را نداشته باشید و
اگر ناپدید شدم فراموشم کنید و به یاد شهید گم گشته ای که در قبرستان
رفتید برای من نیز فاتحه ای بخوانید.
فرمانده محور عملیاتی تیپ۵۷ابوالفضل(ع)
(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
هنگامي كه شهيد عيدي پاپي لباس پاسـداري
را تحويل ميگيرد? دوستانش علت نپوشيدن آن
لباس را به اصرارجويا ميشوند وايشان ميگويد
قبل ازغسل شهادت اين رخت رانخواهم پوشيد
.شهيد عيدي پاپي قهـرمان افسانهاي شاخ شميران
هنگامي كه نوزدهمين بهار زندگياش را ميگذراند
درپانزده فروردين ماه 1365شربت شهادت نوشيد و
دعوت حق را لبيك گفت.
بیادشهدابودن خوبه توفکرشون بودن خوب تر
راهشون روادامه بدیم خوبه امادرراهشون موندن
خوب تر
بسیجی عاشق کربلاست ؛
و کربلا را مپندار که شهری ست میان شهرها
و نامی ست میان نام ها
کربلا حرم حق است و کسی را جز یاران حسین راهی به سوی کربلا نیست
بقيه درادامه مطلب
سرداربی ادعاشهيدجاويدالااثرعليرضا پاپي
خواهم که در این میکده آرام بمیرم
گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم
عمری است مرا مونس جان نام حسین است
دل خواست که در سایه این نام بمیرم
فرازی از وصيتنامه شهيد علياكبر مدهني
خداوندا اين وصيتنامه را در حالي آغاز ميكنم كه سرتا پا شوق شهادت يعني
پيوستن به لقاءالله وجودم را گرفته است ولي باز هم دل پردردم از اين روزگار بسيار
گله دارد اما همه نگرانيها يك طرف و نگراني جان امام عزيز و مرجع مهربان و دلسوزم
از طرف دیگر كه هر دم سرسپردگان آمريكا و نوكران حلقه بهگوش شوروي به فكر
لطمه زدن به جان امام دلسوزمان ميافتند؛
زائر18 ساله کربلای موصل.
فرازی ازوصیت نا مه شهیدمصطفی مدهنی.
بگذاریدمارابکشندوتکه تکه مان کنندبگذاریدترکش خمپاره ها
سینه ها مان را بشکافندودرون قلبمان را ببینندکه دران
عشق به اسلام ورهبراست.بگذاریدسرمان را ازتن جداکنند
ودست وپایمان را قطع کنندوبا این حال خواهیم گفت که اسلام بایدبماند.
ایشاندر عملیات خیبر مجروح و به اسارت دشمن در آمد
و بر اثر شدت جراحات و آزار و اذیت مزدوران عراقی در اردوگاه موصل در
تاریخ 1363درسن18سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد
بقیه عکسها درادامه مطلب